جدول جو
جدول جو

معنی زحل رنگ - جستجوی لغت در جدول جو

زحل رنگ
(زُ حَ رَ)
برنگ زحل. تیره رنگ. زحل رنگم، یعنی سیاهم. (شرفنامۀ منیری) (کشف اللغات) :
هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نعایم آهن و آتش خورم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاغ رنگ
تصویر زاغ رنگ
به رنگ زاغ، هر چیز سیاه که به سیاهی پر زاغ باشد، برای مثال چو روز سپید از شب زاغ رنگ / برآمد چو کافور از اقصای زنگ (نظامی۵ - ۹۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
دارای رنگی چون رنگ فیل. فیلی. به لون فیل
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ رَ)
حیله باز. نادرست. دغاباز:
به دوستان دغل رنگ من که بیزارم
به عهد ماضی از اسلاف و حالی از اعقاب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
برنگ زاغ. کنایت از شب و هر چیز سیاه:
برآمد زاغ رنگ و ماه پیکر
یکی میغ از فراز کوه قارن.
منوچهری.
چو روز سپید از شب زاغ رنگ
برآمد چو کافور از اقصای زنگ.
نظامی.
همه زیور روم شد زاغ رنگ
بروم اندر آمد شبیخون زنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
پیل رنگ. (فرهنگ فارسی معین). دارای رنگی مانند رنگ فیل. فیلی رنگ. رجوع به فیلی شود
لغت نامه دهخدا
(کُ رَ)
به رنگ سرمه. سرمه ای. کبود. نیلگون. نیلفام:
صدف آن محیط کحلی رنگ
چون درآمود در لگام نهنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ رَ)
دارای رنگی چون لعل. سرخ:
دو یاقوت دادش دگر لعل رنگ
صدوبیست مثقال هر یک به سنگ.
اسدی (گرشاسب نامه).
حریفان خراب از می لعل رنگ
سر چنگی از خواب در بر چو چنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
ادکن. (یادداشت مؤلف). نیل فام. کبود نیلی:
هوا شد سیاه و زمین نیل رنگ
دلیران لشکر به سان پلنگ.
فردوسی.
بپوشید سهراب خفتان جنگ
نشست از بر چرمۀ نیل رنگ.
فردوسی.
از چرخ نیل رنگ چه نالد حسود تو
از سیر کلک تو شد در ناله و غرنگ.
سوزنی.
ای پایگاه قدر تو بر چرخ نیل رنگ
دور ورا شتاب و بقای ترا درنگ.
سوزنی.
به دریا ماند موج نیل رنگش
که در دل بود هم در هم نهنگش.
نظامی.
نفس را چو زین طارم نیل رنگ
گذرگه درآمد به دهلیز تنگ.
نظامی.
، کنایه از اسب سیاه رنگ:
سیاوش فرود آمد از نیل رنگ
پیاده گرفتش به آغوش تنگ.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ رَ)
گل کاجیره. کاچیره. کازیره. گل عصفر. گل کاغاله. بهرمان. کافشه. احریض. و رجوع به کاجیره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاغ رنگ
تصویر زاغ رنگ
برنگ زاغ، هر چیز سیاه، شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد رنگ
تصویر زرد رنگ
آنچه به رنگ زرد باشد زرد فام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل رنگ
تصویر پیل رنگ
دارای رنگی مانند رنگ فیل فیلی
فرهنگ لغت هوشیار
لال رنگ سرخرنگ دارای رنگ لعل سرخ رنگ: حریفان خراب از می لعل رنگ سر چنگی از خواب در بر چو چنگ. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغ رنگ
تصویر زاغ رنگ
((رَ))
هر چیز سیاه
فرهنگ فارسی معین
رنگی مایل به زرد که شبیه به رنگ شغال است
فرهنگ گویش مازندرانی